دوره پنج جلدی آثار آیت الله بهجت
از آنجاکه قالب و سبک داستان کوتاه، ساده، روان و کوتاه است، مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیتالله بهجت با بهرهگیری گزارشها و مصاحبههایی که از اطرافیان ایشان تهیه و سپس پیادهسازی، نمایهزنی و دستهبندی شده بود، برای انتقال شیوههای رفتاری و معارفی است که در رفتار ساده و صادقانۀ این عارف روشنضمیر نمود یافته بود، آنها را برای بازنویسی به دست نویسندگان متعهد و مجرب سپرد تا این خاطرات را در قالب داستان کوتاه بازنویسی کنند.
از آنجاکه قالب و سبک داستان کوتاه، ساده، روان و کوتاه است، مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیتالله بهجت با بهرهگیری گزارشها و مصاحبههایی که از اطرافیان ایشان تهیه و سپس پیادهسازی، نمایهزنی و دستهبندی شده بود، برای انتقال شیوههای رفتاری و معارفی است که در رفتار ساده و صادقانۀ این عارف روشنضمیر نمود یافته بود، آنها را برای بازنویسی به دست نویسندگان متعهد و مجرب سپرد تا این خاطرات را در قالب داستان کوتاه بازنویسی کنند.
در بازنویسی این خاطرات سعی شد آن احساس و فضایی که گوینده در آن قرار داشت، بدون تغییر منتقل شود. امید آنکه خداوند متعال از کاستیهای ما چشم پوشد و ما را در سایۀ لطف و رحمت بیپایان خود قرار دهد.
این دوره 5 جلدی آثار آیت الله بهجت شامل کتاب های زیر میباشد:
این بهشت، آن بهشت :
گفت: «من در آمریکا زندگی میکنم. چهلوپنج کشور دنیا را دیدهام. شمال هم رفتهام و گیلان شما را دیدهام. جای قشنگی است. در دنیا جایی به این زیبایی ندیدهام؛ مثل بهشت است. شما جای به آن قشنگی را ول کردهاید آمدهاید اینجا؟»
آقا گفت: «ما آن بهشت را با این بهشت عوض کردهایم».
در خانه اگر کَس است :
آنقدر اصرار کرد تا آخر سر، وقت ملاقاتی برای او ترتیب دادم. روز ملاقات نیم ساعت زودتر آمد. چند دقیقهای بیشتر نگذشته بود که بلند شد برود. گفتم: « تشریف داشته باشید، آقا الان کارشان تمام میشود». گفت: «نه، من میروم». خیلی ناراحت شدم که حالا من باید تقاضا کنم تا با آقا دیدار کند! جلوی در که رسید گفت: «فکر کنم شما ناراحت شدید. اما اجازه بدهید دلیل رفتنم را بگویم. راستش من یک خانه خوب دو طبقه دارم. ولی همسرم اصرار دارد که خانه مناسب نیست و باید تغییرش بدهم. آمدهبودم از آقا درباره مبالغی که نزدم هست اجازهبگیرم تا آن را صرف بازسازی خانه کنم، اما حالا که زندگی ساده آقا را میبینم اصلاً رویم نمیشود چنین قضیهای را مطرح کنم».
به شیوۀ باران :
برای او که شیوۀ معمولش سکوت و کمگویی بود، «نگاه» میشد کبوتر نامهبر. به تکتک آدمهایی که میآمدند مسجد، نگاه میکرد. با نگاه سلام میداد، دلجویی میکرد. آنهایی را که ته صف و یا کنجی نشسته بودند و چندان به چشم نمیآمدند هم میدید. نیازمندها را رصد میکرد، به اطرافیانش میگفت: آن آقا را میبینید؟ هم او که جلوی در نشسته، این پول را بدهید بهش. یا آن دیگری را میبینید آن گوشه، این هدیه را بدهید ببرد.
نفحات اخلاقی:
این کتاب که به سبب نسیم رضوانی کلمات و لطافت روحانی صاحب کلام، «نفحات» نام گرفت. مجموعهای از موعظهها، پندها و حکمتهای اخلاقی عارف فقیه دوران، مرحوم حضرت آیتالله بهجت قدسسره است که از بین سالها درس، بیانات و مواعظ ایشان گلچین شدهاست.
نفحات اعتقادی:
کتاب نفحات اعتقادی پیرامون تذکراتی کوتاه پیرامون مسائل اعتقادی که از بیانات، سخنرانیها و کتب آیت الله بهجت رحمتالله علیه برداشت و جمعآوری شدهاست.
ـ ـ ـ ـ سایت کتاب خوب ـ ـ ـ ـ
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.