کتاب حیفا ۲ اثر محمدرضا حدادپور جهرمی در ادامه ی جلد اول این کتاب است. داستانی درباره ی اسلام هراسی و علم کردن مهدی های دروغین توسط استکبار جهانی و صهیونیست جنایتکار است.
همچنین روایت بخشی از رشادت های بهترین فرزندان امت اسلامی برای حراست از باور حقیقی و جهانی مسلمانان، علی الخصوص شیعیان، نسبت به ساحت مقدس منجی عالم بشریت، مهدی موعود (عج) می باشد.
درباره ی کتاب حیفا ۲ اثر محمدرضا حدادپور جهرمی
این اثر به بیان داستان فتنههای ۸۸ و ۹۶ میپردازد. این کتاب از چند جهت بسیار اهمیت دارد.
یک) الفبای سواد رسانه در این داستان به خوبی نشان داده شد. و حتی به بعضی نکاتش کاملا واضح اشاره شد.
این کتاب دید خوبی از مسائل پشت پرده دو گروه سیاسی را با استفاده از روشهای خاص خودشان به خواننده معرفی میکند.
این کتاب از واژگان کلیدی اطلاعاتی و امنیتی استفاده میکند که مطالعه ی آن برای خواننده جذاب است. و به روشهای مختلف رصد و خوانش امنیتی اشاره میکند. که در کتابهای دیگر مانند آن وجود ندارد.
بخشی از کتاب حیفا ۲ اثر محمدرضا حدادپور جهرمی
بقیه مسافرها کم کم کارهایشان را تمام کردند. و داشتند به تدریج از قهوه خانه خارج میشدند. که یک مرتبه صدای زوزه موشکها و خمپاره ها همه جا را پر کرد. همه آنها سرشان را به سوی آسمان بالا بردند. تا ببینند چه اتفاقی دارد می افتد.
که ناگهان صدای وحشتناک اولین انفجار و سپس انفجارهای پی در پی در اطراف روستا و درپی قهوه خانه زمین و آسمان را برای آنان به آتش کشید.موشک سوم یا چهارم به اندازه ای نزدیک به قهوه خانه خورد که در یک چشم به زدن قهوه خانه با خاک یکسان شد.
صدای جیغ و وحشت زنان و کودکان با صدای داد و فریاد مردان به هم آمیختهشد. همه جا مثل روز روشن بود. و دود و خاک زیادی به هوا بلند شد. اما هواپیماهای جنگی از شلیک دست نکشیدند و دو سه بار دیگر شلیک کردند.
حیفا ۲ اثر محمدرضا حدادپور جهرمی با تخفیف ویژه می باشد.
عاتکه به زمین افتاد. و از شدت صدای انفجارها گوشش نمی شنید. اما متوجه شد که سگش بالای سرش ایستاد. و سعی میکند تا او را هوشیار کند. سرانجام با زور و بدون تعادل از جایش بلند شد. اما چندین بار به زمین افتاد.
نگران آن مادر و دختر بود. به سمت آنها رفت و دید که هر دو روی زمین افتادند و نزدیک | زیر دست و پای جمعیت له بشوند.
اول به سوی میا رفت. دید که خون گرم از گردن و گوشهایش جاری است. متوجه شد که او جان خود را از دست داده و مثل گل پرپر شدهاست. با ناراحتی و تأسف روسری دور گردنش را باز کرد و آن را بر روی صورت و بدن میا انداخت.
ـ ـ ـ ـ سایت کتاب خوب ـ ـ ـ ـ
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.