کتاب شهیدنوید، نوشتۀ مرضیه اعتمادی، روایت زندگی شهید مدافع حرم، نویدصفری است؛ زندگی پر از خیر و برکتی که 16تیر1365 در محلۀ تهرانپارس تهران آغاز میشود و صحنۀ آخرش در دل صحرای بوکمال سوریه رقم میخورد. همانطور که خود شهید نوید آرزو کرده بود. همانطور بیسر، همانطور بیسامان…این کتاب مجموعهروایتهای جذاب و خواندنی از زبان خانواده، دوستان و همسر شهید است که در هر روایت بخشی از خصوصیات بارز اخلاقی شهید نوید را مطرح میکند. قرار گرفتن عین متن دستنوشتههای شهید نوید در لابهلای روایتهای کتاب از خصوصیات ویژۀ این اثر ارزشمند است که مخاطب را با فکر و اعتقاد شهید نوید بهخوبی آشنا میکند.
گزیده متن کتاب شهید نوید:
«اگر میبینید روی این صندلی نشستهام و خیره شدهام به عکس روی دیوار خانه، اگر میبینید دستودلم به کار نمیرود، از خستگی نیست. اسم شما روی هر کاری بیاید، دیگر خستگی معنی ندارد. من هم خسته نیستم. فقط دلتنگم. جای خالی نوید را اینجور وقتها بیشتر احساس میکنم. وقتهایی مثل امروز که باید کوچه را آماده کنیم برای مجلس روضهٔ شما. اگر نوید بود، الان با شوقوذوق به کارهای روی زمین مانده سروسامان میداد.
نه اینکه نباشد. هست. همین الان هم یقین دارم اینجاست؛ ولی امان از از رسم بد این دنیا که چشم دیدن خیلی چیزها را از آدم میگیرد. عکسش را میبینید؟ همین عکس روی دیوار خانه. میبینید چطور دارد به من نگاه میکند و لبخند میزند. با محبت بود. هیچوقت صدای بلندش را نشنیدم. بحث میکردیم با هم، سر خیلی چیزها، مینشستیم ساعتها با هم حرف میزدیم، بیشتر دربارهٔ سیاست، همنظر نبودیم، ولی نوید همیشه احترام من را نگه میداشت. هیچوقت تلاش نمیکرد نظر من را عوض کند؛ فقط نظر خودش را با احترام میگفت و به حرفهای من هم گوش میداد.»
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ سایت کتاب خوب ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.