صحنه های مربوط به دستگیری و شکنجۀ شهید نوری در زندان تبریز ضبط شدهاست. با همکاری مسئولان زندان، اجازۀ کار در فضای زندان را گرفتیم. داخل زندان تمرین میکردیم. چون بازیگرانم نمیتوانستند دیالوگ های طولانی را حفظ کنند. و پیوسته و یکجا بازی کنند، مجبور بودیم دیالوگها را تکه تکهکنیم. و هر تکه را همان جا تمرین و ضبط کنیم.
در یکی از تمرین های داخل زندان، شهید نوری در حال نمازخواندن است. که من مُهر نمازش را با پا می زنم و مُهر پرت میشود. بعد او را بلند میکنم و میخواهم با مشت به صورتش بزنم. قبلاً به حسن گفتهبودم که وقتی من مشتم را به سمت صورتت می گیرم. تا بزنم، تو سریع صورتت را برگردان که ضربه به صورتت نخورد.