کتاب مربع های قرمز خاطرات شفاهی حاجحسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس
کتاب مربعهای قرمز، یا خاطرات شفاهی حاجحسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس، کتابی دربارهی زندگی، کارها و فعالیتهای حسین یکتا است. حسین یکتا در سال ۱۳۴۶ در قم متولد شد. او در جنگ ایران و عراق حضور داشت و یک چشمش را در جریان جنگ از دست داد. یکتا در حال حاضر عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار است و سابقه فرماندهی قرارگاه خاتم الاوصیا را هم در کارنامهی خود دارد. اما شهرت حسین یکتا به دلیل برگزاری اردوهای راهیان نوراست که برای بازدید دانشجویان و دانشآموزان از مناطق جنگی ترتیب دادهمیشود.
در کتاب مربعهای قرمز دربارهی فعالیتهای او، خانواده و اعتقادات خانوادگی که او را به این مسیر کشاند، نگاه حسین یکتا به مسالهی روحانیت و توجه به شهدا و الگو گرفتن از آنان میخوانیم.
گزیده ای از کتاب مربع های قرمز:
سر کوچه را نگاه کردم. فقط صدای دور شدن ماشینی که نور کمرنگ چراغهایش را با خود برد. آنهایی که آقا را دیدهبودند با بغض برای دیگران تعریف میکردند. بابا نم چشمش را با دست خشکاند و حسرت و نفس عمیقش را بیرون داد. از بین مردم وارد خانهای شدم که درش باز بود. خانۀ آیت الله احمدی میانجی که آقا مهمانش شدهبود. روز و ماهش را یادم نیست، سال ۵۸ بود و من دوازده سال داشتم. آن روزها نه با جعفر دوست شدهبودم نه پدرش آیت الله احمدی میانجی را میشناختم.
سرم را پایین انداختم و داخل رفتم؛ راحت و بی دعوت. همه از آقای خمینی حرف میزدند که چند دقیقه پیش مهمان این خانه بود. در اتاق کوچک چشم گرداندم و مطمئن شدم دیر رسیدهام. آقای خمینی رفتهبود. جای خالیاش رو ی تشکچۀ پای دیوار و نصفۀ سیبی در پیش دستی.
آن شب خیلی اتفاقی از خانۀ آقای میانجی، عالم محل سر درآوردم. بدون این که کسی تعارفم کند در مهمان خانهشان چهارزانو نشستم و از خودم با نصفه سیبی که در پیش دستی مانده بود، پذیرایی کردم. سر تا ته خانه به زور شصت متر میشد. بیرونی یا همان مهمان خانهاش، زمین تا آسمان با مهمانخانۀ مبلۀ ما فرق داشت.
ـ ـ ـ ـ سایت کتاب خوب ـ ـ ـ ـ
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.