بیست سال و سه روز

موضوع :

قالب:

رده سنی:

قیمت

۱۰۳,۵۰۰ تومان

10%

۱۱۵,۰۰۰ تومان

ارسال رایگان برای سفارشات بیش از 650 هزار تومان

نویسنده:

صفحات:

نوع جلد:

ناشر:

قطع:

وزن:

معرفی کتاب
کتاب «بیست سال و سه روز»، داستان زندگی شهید مصطفی موسوی، جوان­ترین شهید ایرانی مدافع حرم است که انتشارات روایت فتح آن را روانه بازار نشر کرده است. شهید سید مصطفی موسوی عاشق موسیقی بود؛ هم پاپ و هم سنتی. اگر با بچه­های فامیل جمع می­شدند، می­زدند به دل جاده و می­رفتند سفر، گاهی قلیان هم می­کشید؛ اما نماز اول وقتش هیچ وقت ترک نمی شد. هر پنج­شنبه بهشت زهرا می‌رفت. هم سر خاک خسرو شکیبایی و پیمان ابدی، هم سر خاک شهید پلارک و شهدای گمنام… . سمانه خاکبازان در کتاب «بیست سال و سه روز»، که دوازدهمین کتاب از مجموعه مدافعان حرم نشر روایت فتح است، زندگی یک جوان با معیارهایی که همه جوانان این روزهای ما دارند را بازگو می کند. مصطفی موسوی، نوجوانی اهل تأمل، تعمق و مطالعه بود. او مطالعه را دوست داشت و بدون اینکه کسی برایش باید‌ و نباید‌ هایی مشخص کند کتاب‌های متفاوت می‌خواند و در مجموع توانسته با آشنایی افکار و نگرش‌های مختلف، راهش را انتخاب کند.

از کتاب‌های شریعتی تا علامه جعفری را مطالعه کرده بود و اطلاعات جامع و کاملی نسبت به تمام عقاید داشت. خواننده متوجه زندگی متوسط و عقاید عادی و معمولی بودن شهید میشود. خواننده در مواجهه با مطالعه این کتاب هم ذات پنداری می‌کند چرا که خود واقعی شهید را با همه ابعادش مانند اهل شوخی بودن، اهل هیئت و روضه رفتن و می‌شناسد.

گزید ه­ ای از کتاب «بیست سال و سه روز»

تکان­های ماشین به خودش آورد. جاده پستی و بلندی داشت و سرعت ماشین هم دست­اندازها را بیشتر نشان می­داد. نگاهی به عقب ماشین کرد. دید یکی از مجروحین درحال افتادن‌است. به راننده گفت: «بزن رو ترمز » پرید پایین و رفت پشت تویوتا و مجروح را کشید توی ماشین و همانجا نشست. ماشین که راه افتاد، چراغ­قوه­اش را روشن کرد. چهره مجروح را که دید، گلویش خشک شد. نگاهش روی صورت و گردن خون­آلودش ماند. دیگر تحمل دیدنش را نداشت. مجروح را کشید در بغلش و محکم به خودش چسباند.

هنوز بدنش گرم بود و صدای خرخر ضعیفی به گوشش می­رسید. توی گوشش گفت: «سیدمصطفی، تحمل کن. چیزی تا بهداری نمونده. الآن می رسیم. الآن می­رسیم. تحمل کن.» به بهداری که رسیدند، سریع از ماشین پیاده شد و سیدمصطفی را روی برانکارد گذاشت و سمت تختی که نزدیک درِ بیمارستان بود، برد. تا سیدمصطفی را روی تخت خواباند، چند پرستار بالای سرش‌آمدند. یکی خون روی گردنش را پاک می­کرد و دیگری آمپول می­زد.

نمی­توانست چشم از گلوی پاره شده­ی سیدپاره شده­ی سیدمصطفی بردارد. ترکش خمپاره گلویش را دریده‌بود. دکتر تا بالاسر سیدمصطفی رسید، معاینه را شروع کرد؛ اما معاینه اش زیاد طول نکشید. نگاهی به او کرد و گفت: «شهید شده.»

پشتیبانی آنلاین

ضمانت بازگشت وجه

تخفیف بیشتره سفارشات عمده

ارسال با پست پیشتاز

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
ارسال رایگان برای سفارشات بیش از 650 هزار تومان

این کتاب رو به کی پیشنهاد می کنی ؟

این کتاب ها هم عالین !

5%

آب هرگز نمی میرد

موضوع:مبارز کورد

۱۲۰,۰۰۰ تومان

۱۱۴,۰۰۰ تومان

15%

الجمل

۱۵۰,۰۰۰ تومان

۱۲۷,۵۰۰ تومان

15%

محرمانه با فرزندم

۱۵۰,۰۰۰ تومان

۱۲۷,۵۰۰ تومان

15%

موشک من

۶۰,۰۰۰ تومان

۵۱,۰۰۰ تومان

15%

هزارآفرین دانشمند

۶۰,۰۰۰ تومان

۵۱,۰۰۰ تومان

10%

درس ها و عبرت های جنگ احد

۱۸,۰۰۰ تومان

۱۶,۲۰۰ تومان