کتاب تب مژگان روایت زندگی دختری ۱۹ ساله بهنام مژگان است. که او درگیر اتفاقات شومی میشود که گروهی از بهائیان برای او رقم میزنند. و این اتفاقات زندگیاش را به هم میریزد.
مستند داستانی تب مژگان رمان امنیتی و جذابی با موضوع بهائیتشناسی است که با گمشدن دختری ۱۹ ساله به نام مژگان شروع میشود. داستان از وضعیت بد روحی او به دلیل فوت مادرش آغاز میشود. گروهی از بهائیان که نسبت به تحقیقات امنیتی پدر خانواده در زمینه بهائیت احساس خطر کردهاند. آنها با برنامهریزی از پیش تعیینشده به خانه آنها نفوذ میکنند. اول به واسطه ترور تدریجی مادر مژگان و سپس بیهوشکردن مژگان با یک ماده خاص، زمینه تبهای طولانی و بیماریهای جسمی و روحی او را فراهم میکنند. باعث میشوند او در دام دوستانی از فرقه انحرافی بهائیت را بیفتد. در حقیقت به واسطه مژگان و برادرش آرمان، آنها قصد آسیبرساندن به پدر خانواده را دارند.
نویسنده میگوید قصد نداشته و لازم هم نبوده که یک کتاب علمی در نقد بهائیت بنویسد. بلکه مسئله مهم و دغدغه اصلی او، مسائل میدانی و زیرپوسته شهر بود که در شیراز، اصفهان، شاهینشهر، کرج، تهران و… شاهد آنها بوده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
سر شوخی را خودشان باز کردند!من هم که شاخکهام با شنیدناسم اسرائیل،حسااااااس،دیگه کار از خانه عفاف و یا انحراف مذهبی ساده رد شدهبود.باید تیم می چیدم،فورا نامه ها و تقاضاهایش را نوشتم و ضرورت پروژه را بیشتر تشریح کردم و همان روز هم،مقامات دستور تشکیل تیم با امکانات مورد نیاز و تحت اشراف خودم را دادند.
تیم که چیده شد،همه بچه ها را دور هم جمع کردم.حدودا با عمار می شدیم 7نفر،البته بعدش فهمیدم که هفت نفر در مقابل حداقل 500نفر داشتیم کار می کردیم،تکرار می کنم:500نفر!خب اعتقاد دارم که:«إن تَنصروا الله یَنصُرکم و یثبت أقدامکم»این سنت الهی است،سنت نصرت الهی.اگر دور هم برای رضای خدا جمع بشویم،نصرت الهی جاری می شود و کارها خوب پیش می رود.ضعف بچه حزب الهی ها عموما همین است که متفرق هستند و هرکدامشان یک ساز می زنند و همه فکر می کنند عقل کل هستند.بگذریم!
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ سایت کتاب خوب ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.