کتاب تب ناتمام نوشتهٔ زهرا حسینی مهرآبادی است و انتشارات حماسه یاران آن را منتشر کردهاست. این کتابْ روایت زندگی شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی است.
درباره کتاب تب ناتمام
شهید حسین دخانچی جانباز قطع نخاعی که بیش از ۱۷ سال توسط مادرش پرستاری شد و در اسفند سال ۱۳۸۰ به یاران شهیدش پیوست، کتاب تب ناتمام خاطرات شفاهی این مادر در طول مدت پرستاری از این شهید والا مقام است.
خواندنکتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ کتابهای مربوط به زندگی شهدا و جانبازان پیشنهاد میکنیم.
گزیده ای از کتاب:
«دیگر وقتش رسیدهبود. چقدر باید صبر میکردم تا یکی پا پیش بگذارد. هفده سال مگر کم است!؟ آنهمه مدت منتظر مانده بودم و خبری نشده بود. آنهمه سال گوش به زنگ مانده بودم و اتفاقی نیفتاده بود، ولی دیگر نمیخواستم دست روی دست بگذارم. تصمیمم را گرفتهبودم؛ باید همهچیز را تمام میکردم. باید سراغ مردی میرفتم که از مدتها پیش، فکر و ذهنم را مشغول کردهبود.
سال ۷۹؛ دختری دبیرستانی بودم و به روال هر جمعه صبح، مشغول جمع و جور کردن خانه. تلویزیون روشن بود و برنامههای سیمای استانی قم را نشان میداد. در یکی از رفت و برگشتهایم، چشمم به قاب سیاه و سفیدِ گوشهٔ اتاق افتاد. دوربین، در و دیوارهای خانهای را نشان میداد. پایینتر که رفت، به زنی رسید و بعد از او به مردی. مرد روی تخت خوابیده بود، آرام لبخند میزد و با حجب و حیا دوربین را نگاه میکرد. در آنِ دیدنش، صدها سؤال در ذهنم ردیف شد که حتی جواب یکی از آنها را هم نمیدانستم. آن آدم، با آن شرایط چطور زندگی میکرد؟ روز و شبش چگونه سر میشد؟
خانوادهاش چه میکردند؟ اصلا با آن شرایط، چطور میتوانست آنقدر آرام باشد؛ لبخند بزند و با آرامش دوربین را نگاه کند. هرچه فکر میکردم، نمیفهمیدمش. هرچه در ذهنم، بین تمام کتابهایی که تا آن زمان ورقزده و خوانده بودم، دنبال نوشتهای میگشتم که زندگیِ امثال او را به تصویر کشیده باشد، چیزی پیدا نمیکردم. روایتی از آدمهایی که زندگیشان خاص بود و خودشان خاصتر؛ همان بازماندههای جنگ، که از زمین تا آسمان با بقیه فرق داشتند.
ـ ـ ـ ـ سایت کتاب خوب ـ ـ ـ ـ
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.