کتاب خانم کارکوب
مجموعه خاطرات خانم «زهرا کارکو» همسر رزمنده پاسدار خداداد کارکوب و مادر سه شهید و دو جانباز است. که با قلمی روان، خواننده را با حوادث و سختی های زندگی و صبر و فداکاری یک مادر شهید همراه میکند. رضیه غبیشی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس و از جانبازان و همسر شهید است. نویسنده کتاب مذکور را در پنج فصل به زندگی خانم زهرا کارکو می پردازد. از جمله آثار فاخر او میتوان به ملاصالح اشاره کرد.
زهرا کارکوب، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوبزاده است. که ماجرای پر فراز و نشیب روزهای زندگی او، باعث شدهاست. تا رضیه غبیشی در کتاب پیشرو آن را برای شما روایت کند. روایتی که از زبان پسر جانبازش، محمدرضا، فرزند آزادهٔ جانباز دیگرش، همرزم منصور فرزند کوچک و مفقودالاثر اش احمد پاکدامن و دخترش رویا شنیدهشدهاست تا لحظات زیستناین بانو از سالها پیش از انقلاب نا روزهای پس از جنگ، گردآوری و نگارش شود.
گزیده ای از کتاب خانم کارکوب :
اثر شستنلباسها و پتوهای آلودهبه مواد شیمیایی رزمندگان، دچار بیماری پوستی شدهبودم. به همین دلیل دکتر غدغن کرده بود که به آبادانبروم؛ اما با دلتنگیام چه باید میکردم؟ گاهی دل به دریا میزدم و میرفتم تا چند روزی در میان خاطرات بچههایم و خانهای که ذره ذره بزرگ شدنشان را در آن دیده بودم، زندگی کنم. آنجا که خانهٔ محبت و خاطرات بود، خانهای که بوی بچههایم را درون فضایش حس میکردم، جایی که خاطرات ریزودرشت را در خود نگه داشته بود و حالا حمیده و شوهرش امیر در آن زندگی میکردند. وقتی هم میرفتم، خیلی زود از نبودن بچهها، خلیل، جلیل، محمدرضا، منصور و… دلم میگرفت…
خانم کارکوب زاده زنی است با قدی خمیده اما استوار، زنی که با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، همسر و پنج فرزند برومندش راهی جبهه های جنگ و دفاع از میهن می شوند و در دو سال اول جنگ، دو فرزندش به شهادت می رسند و در سال سوم نیز، خبر اسارت دو فرزند دیگرش را می شنود.
از آن پس سال ها چشم به راهشان می نشیند تا سرانجام با خبر آزادی یکی از آنان، نور امید به بازگشت پسر کوچکش نیز در دلش شعله می کشد. اما این انتظار به درازا می کشد و هرگز خبری از او نمی رسد…
ـ ـ ـ ـ سایت کتاب خوب ـ ـ ـ ـ
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.