کتاب سر هیشکی نیاد
کتاب سر هیشکی نیاد تالیف هادی خورشاهیان بابا کارمند است و مامان هم کارمند است و مشکل مالی خاصی نداریم و نمیتوانید مرا با پول بخرید و اطلاعان بگیرید. البته نوع کارمندیشان باهم فرق میکند و بیشتر از این هم اطلاعات نمیدهم. نه بابا علاقه ای دارد همه از همه چیز زندگی مان چیزی بدانند و نه مامان، من و مصطفی هم به این قانون عمل میکنیم، ولی درباره شخص شخیص خودمان خیلی اهل مراقبت نیستیم و تقریبا همه چیز زندگی مان را همه می دانند. پس در مورد بابا و مامان بیشتر از این پافشاری نکنید. همین که گفتم. به قول بابابزرگم پافشاری بی مورد فقط پاشنهی پای آدمی زاد را اذیت میکند و حاصل دیگری برای هیچ بنی بشری ندارد. قبلا هم تا آنجا که عمر بشر قد می دهد، نداشته است.
توضیحاتی درباره کتاب:
“در دنیای دیجیتال امروز، جایی که هر کلیک میتونه به یک ماجراجویی تبدیل بشه”
“سر هیشکی نیاد روایتگر داستان دختر نوجوانی است که در دام فضای مجازی گرفتار میشه این رمان پرهیجان، ماجراهای او و تلاش خانوادهاش برای نجات او از چنگال دنیای مجازی را به تصویر میکشد. با هر صفحه، شاهد رشد و تحول این دختر نوجوان خواهید بود، بیایید با هم این سفر را تجربه کنیم و بیاموزیم که چگونه میتوانیم در برابر آسیبهای فضای مجازی مقاومت کنیم.”
برشی از کتاب:
یک ساعت خودم را با آموزش زبان در کانال های تلگرام سرگرم کردم، ولی واقعا نمیشد تسلیم این وسوسه نشد که نرم سراغ اینستاگرام. اصلا یک دنیای دیگری توی اینستاگرام بود. آدم هایش با آدم های اطرافمان فرق میکرد. یعنی حتی دختر خاله ام سمانه هم توی اینستاگرام یک شکل دیگری بود. خیلی خوشگل تر بود. لباسش یک جور دیگر بود. ماشین شان شباهتی به ماشین خودشان نداشت. توی یک خانه ای زندگی میکردند که ما به آنجا نرفته بودیم. اصلا خلاصه اش این که توی اینستاگرام حتی پدر و مادرش هم این پدر و مادرش نبودند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.