کتاب زیتون حدادپور جهرمی دفتر نخست از قصه تشکیلاتی در دل اراضی اشغالی را روایت می کند که بیخ گلوی دشمن نشسته و در حال رصد احوالات آن هاست.
نویسنده در مقدمه ی این کتاب آورده است :
بر خلاف ظاهر نفوذ ناپذیری که رژیم غاصب صهیونیستی از خود نشان میدهد، بسیار سست و نفوذ پذیر است. این کتاب، دفتر نخست از قصه تشکیلاتی در دل اراضی اشغالی را روایت میکند که بیخ گلوی دشمن نشسته و در حال رصد احوالات آنهاست؛ به علاوه روایت تلاش دشمن برای نفوذ در دستگاههای اجرایی جامعه اسلامی به بهانههای مختلف. یک روز به بهانه محیط زیست، یک روز به بهانه صلح طلبی و حذف خشونت، هر روز به هر بهانهای و این بار به بهانه گردشگری و تلاش برای کشف کارآفرینان صنایع دستی در نقاط مرزی.
قبلاً کل داستان را در کانالهای شخصیام در فضای مجازی منتشر کردهام و از مخاطبین بازخورد گرفتهام. بازخوردهای بسیار جالبی وجود داشت و کلاً ارتباط با مخاطب در لحظات نگارش تحقیق و مستند و داستان، در نوع و تیپ روایت داستان اثر شگرفی میگذارد. لذا جسارت کرده و سایر نویسندگان و حتی اساتید را به امتحان این روش و تأمل در نتایج آن دعوت مینمایم.
این اولین کتاب بندهدر سبک روایت منقطع است که با در کنار هم قرار دادن سکانسها و صحنههای مختلف، ذهن مخاطب را بیش از پیش با خود همراهمیکند.
درباره ی کتاب
به علاوه زیتون تلاش دشمن برای نفوذ در دستگاه های اجرایی جامعه اسلامی به بهانه های مختلف یک روز به بهانه محیط زیست، یک روز به بهانه ی صلح طلبی و حذف خشونت هر روز به هر بهانه ای و این بار به بهانه گردشگری و تلاش برای کشف کارآفرینان صنایع دستی در نقاط مرزی.
نویسنده قبلاً کل داستان را در کانال های شخصی اش در فضای مجازی منتشر کرده و از مخاطبین بازخورد گرفته. بازخوردهای بسیار جالبی وجود داشت و کلا ارتباط با مخاطب در لحظات نگارش تحقیق و مستند و داستان، در نوع و تیپ روایت داستان اثر شگرفی می گذارد.
سبک کتاب زیتون حدادپور جهرمی
زیتون ۱ اولین کتاب جهرمی در سبک روایت منقطع است. که با در کنار هم قراردادن سکانس ها و صحنه های مختلف ذهن مخاطب را بیش از پیش با خود همراه می کند.
بخشی از کتاب زیتون حدادپور جهرمی
قسمت ۱
چنان فشاری از سمت جمعیت بود که بچه ها داشتند له می شدند. خوبکه آن شب، حلقه محافظان را از دو حلقه به سه حلقه افزایش دادند. ولی باز هم حریف جمعیت نبودند.
از صدای شعارها داد و بیدادها، جیغ و دست و هورا و صلوات و… معجونی درست شدهبود که هر کسی را به عکس العمل خاص خودش وادار میکرد و نمیگذاشت ساکت و بی خاصیت بماند.
دیگر از پرچم های زرد حزب الله عَلَم های قرمز نماد انتقام، شهادت و … چیزی نگویم که حس عجیبی در آن فضا به وجود آوردهبود و حتی تماشاگران سراسر دنیا از پای ماهواره ها را به وجد می آورد. چه برسد به کسانی که آنجا بودند.
در کتاب زیتون حدادپور جهرمی هر چه به سمت جلو و جایگاه سخنرانکه سیّد آنجا ایستادهبود و قرار بود از تریبون پایین بیاید نزدیک تر می شدند، فشار و شدت امواج انواع صداها
بیشتر و بیشتر بود.
همان لحظه در هندزفری صالح صداییآمد که گفت: «پشت… هیثم… سر…!»
صالح نوک انگشتش را محکم گذاشت روی هندزفری و فشار داد و به زور گفت:
«کجا؟! کی؟! تکرار کن!»
صدا ضعیف بود، اما مشخ بود که فرد پشت خط دارد داد میزند تکرار کرد و گفت: «پشت سر هیثم حاجی پشت سرش! پیراهن قرمزه!»
ـ ـ ـ ـ سایت کتاب خوب ـ ـ ـ ـ
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.