معرفی کتاب
کتاب گوشی های آرمی داستان دختر نوجوانی به نام ریحانه است که درگیر یک ماجرای بزرگ میشود. او در مدرسه دختری درسخوان و آرام است که دوستان چندانی ندارد. برخلاف او، مهسا دختری پولدار و بی ادب است که حالا صاحب موبایل تازه و زیبایی شدهاست. موبایلی محصول شرکت آرمی که ادعا شدهتمام استانداردهای بین المللی را رعایت کرده و کاملا مناسب استفاده کودکان است. این گوشیها آرام آرام گسترش پیدا میکنند و بالاخره روزی میرسد که در دست تمام بچههای شهر یکی از این گوشیها پیدا میشود. اما ریحانه که در خانوادهای مذهبی و فرهیخته بزرگ شدهاجازه داشتن چنین وسیلهای را پیدا نمیکند.
در ابتدا ریحانه حسرت این را دارد که چرا نمیتواند مثل تمام همسن و سالانش از این وسیله جذاب و سرگرم کننده استفاده کند اما کم کم متوجه تاثیر منفی و بدی که این موبایل دارد بر روی دوستش ثنا میگذارد میشود. او تصمیم میگیرد به همراه مادر و پدربزرگش به مقابله با این شرکت ترسناک برود و مردم را از چنگال این توطئه مخفی نجات دهد.
در ادامه برشی از کتاب گوشی های آرمی را میخوانید:
مادر در را باز کرد. دو تا مرد کت و شلوار مشکی پوشیدهو عینک آفتابی به چشم زدهپشت در ایستاده بودند. ریحانه قدمی به عقب برداشت و خودش را پشت سر مادرش قایم کرد. یکی از مردها خندید و با صدایی شبیه گویندههای تلویزیونی گفت: سلام روز شما بخیر امیدوارم که تا این ساعت لحظههای خوبی رو پشت سر گذاشتهباشید. این بار مرد دیگر با خنده گفت: «عجب مادر و دختر با کمالاتی. به به از آشنایی باهاتون خوشبختیم ما از شرکت بین المللی گوشیهای آرمی مزاحمتون میشیم.» ریحانه با شنیدن اسم گوشیهای آرمی یخ کرد. آب دهانش را فرو داد و چادر مادرش را محکمتر گرفت.
مرد دیگر با آن خنده مصنوعی و مسخرهاش گفت: «همان طور که اطلاع دارید گوشیهای آرمی مورد تأیید همه سازمانهای بین المللی از جمله سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانی و صندوق کودکان است و البته بهترین وسیله برای آموزش و سرگرمی و حتی درآمدزایی دلبند شما است.»
—- کتاب خوب —-
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.